جدول جو
جدول جو

معنی دم سردی - جستجوی لغت در جدول جو

دم سردی
(دَ سَ)
صفت و حالت دم سرد، گفتن سخنهای سرد و بی اثر:
ز دم سردی واعظان پر مجوش
غفور است ایزد تو ساغر بنوش.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دم سرد
تصویر دم سرد
کسی که کلامش در دیگری اثر نکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دم سرد
تصویر دم سرد
کنایه از سخنی که در شنونده اثر نکند
آه سرد که از روی نومیدی از سینه برآورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم خردی
تصویر کم خردی
کم عقلی، نادانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دم کرده
تصویر دم کرده
هر چیزی که آن را دم کرده باشند از چای و قهوه و برنج و دارو، بادکرده، ورم کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
باد کردن، ورم کردن
چای را در قوری ریختن و آب جوش روی آن بستن، داروی گیاهی را مانند چای در آب جوش ریختن و روی آتش گذاشتن که طعم و رنگ خود را پس بدهد
برنج را پس از آب کش کردن در دیگ برگرداندن و روی دیگ را آتش ریختن که آب آن خشک و برنج پخته و ملایم شود
فرهنگ فارسی عمید
(دَ سَ)
که دارای باد سرد است. که هوای سرد دارد. با باد و هوای سرد:
شبی دم سرد چون دلهای بی سوز
برات آورده از شبهای بی روز.
نظامی.
، کسی که سخن بی اثر می گوید. (ناظم الاطباء). کنایه از کسی که سخنش درنگیرد. (آنندراج) :
تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان میده
چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب سردی
تصویر آب سردی
آب که پس از بول از مجری میاید، وذی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در سرای
تصویر در سرای
درگاه، استان، دربار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
با آتش ملایم چیزی را پختن بدون آنکه جوش آید
فرهنگ لغت هوشیار
دم برگشته گونه ای آرایش موی موی سر و زلف شبیه به دم اردک توضیح: در عهد قاجاریه مردان موی پشت سر خود را بر میگرداندند و آنرا دم اردکی میگفتند و مخصوصا نزد شاهان و بزرگان با این آرایش میرفتند. اکنون بزلفی زنانه که بشکل دم اردک سازند اطلاق میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو سرای
تصویر دو سرای
دو دنیا، دو عالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خردی
تصویر کم خردی
کم عقلی نادانی ابلهی: (شاه شوریده سران خوان من بی سامان را زانکه در کم خردی از همه عالم بیشم)، (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به مدو لاسیون مدگردی عبارتست از تغییر مایه و مقام مثلا در موسیقی ایرانی رفتن از شور لا به شور می را تغییر مایه و رفتن از ماهور به راک را تغییر مقام گویند و مجموع این تغییرات بطور کلی مدگردی نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم دردی
تصویر هم دردی
شرکت در درد وبلیه ای با دیگری، غمخواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سرای
تصویر هم سرای
همنشین، هم خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
((دَ کَ دَ))
اشباع شدن مکانی از بخار به طوری که تنفس در آن مشکل باشد، چای، قهوه و مانند آن را در قوری دارای آب گرم کردن بطوری که طعم مطبوعی یا بد، جوشاندن چای و مانند آن، برنج را پس از آبکش کردن در دیگ برگرداندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دم کرده
تصویر دم کرده
((دَ. کَ دِ))
هر نوع محلول دارویی گیاهی که از ریختن در آب جوش حاصل می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دم سرد
تصویر دم سرد
((~. سَ))
مأیوس، ناامید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
Tepidly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
Brew
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
parzyć (napój)
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
tiepidamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
preparar (bebida)
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
morosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
酿造
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
微温地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
заварювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
letnio
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ледь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
brauen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
lauwarm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
варить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
равнодушно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دم کردن
تصویر دم کردن
preparare (bevanda)
دیکشنری فارسی به ایتالیایی